قل للمؤمنین
یغضوا من ابصارهم
و یحفظوا فروجهم
ذلک ازکی لهم
ان الله خبیر بما یصنعون
و قل للمؤمنات
یغضضن من ابصارهن
و یحفظن فروجهن و لایبدین زینتهن الاما ظهر منها و لیضربن بخمرهن علی جیوبهن. (1)
(ای رسول ما) مردان مؤمن را بگو تا چشمها (از نگاه ناروا بپوشند) و عفتشان را محفوظ دارند که این برای پاکیزگی شما اصلح است. و البته خدا به هر چه کنید کاملاً آگاه است. ای رسول، زنان مؤمن را بگو تا چشمها از نگاه ناروا بپوشند و عفت و پاکدامنی را حفظ کنند و زینت و آرایش خود جز آنچه قهراً ظاهر میشود بر بیگانه آشکار نسازند.
زن جلوهای از جمال، محبت، خلاقیت و ربوبیت الهی و رکن اساسی در تعلیم و تربیت است. اگر زنان به این منزلت واقف شوند و در پاسداری از آن بکوشند فرایند تربیتی و شخصیتی آنان و همه اجتماع سالم مانده و بخوبی پیش میرود. تجربه ملتهای گذشته نیز نشاندهنده این نکته است که هرگاه زنان، بلندای مقام و رسالت اصلی خود را درک نموده و در رشد شخصیت خود اهتمام ورزیدهاند. منزلت و محبوبیت آنان حفظ شده، اجتماع در سلامت زیسته و ناهنجاریها کمتر بوده است. بدون شک در عصر ما که بعضی نام آن را عصر برهنگی و آزادی جنسی گذارده و بیبندوباری زنان را جزئی از آزادی او میدانند! سخن از حجاب گفتن برای این دسته ناخوشایند و گاه افسانهای است متعلق به زمانهای گذشته، ولی مفاسد و مشکلات روزافزون که از این آزادی بیقید و شرط بوجود آمده سبب شده است که تدریجاً گوش شنوایی برای این سخن پیدا شود. حجاب و عفاف در دین مبین اسلام از جایگاه ویژهای برخوردار است. اسلام به عنوان آخرین دین الهی برای حفظ فرد و جلوگیری از انحرافاتی که سرچشمه آنها بیحجابی و بیعفتی و عدم رعایت پوشش صحیح میباشد. برنامهای را ارائه داده است که شامل همه افراد بشر اعم از مرد و زن میباشد..........
گرایش به حجاب و عفاف فطریست
گرایش به پوشش و عفاف یک گرایش فطری در میان زنان و مردان است. اما میزان و شکل آن رابطة مستقیمی با اخلاق و فرهنگ جوامع داشته و دارد. در سرزمینهای مختلف، انسانهایی که به ارزشهای اخلاقی اعتقاد بیشتری داشتهاند. از پوشش کاملتر و متینتری استفاده کردهاند و هر قدر سطح ارزشهای اخلاقی در آن جوامع پآیین آمده، پوشش مردان و زنان نیز در سطح پآیینتری قرار گرفته و شکل نامناسبی پیدا کرده است.
ادیان الهی، همواره بر پوشش تأکید کرده و آن را لازمة دینداری شمردهاند. مطابق با آیین یهود، زنان هنگام حضور در اجتماعات، موی سر خود را میپوشانند و به حجاب پایبند هستند. در مسیحیت نیز پوشش اهمیت زیادی داشته و زنان معتقد به حضرت مسیح(ع) میکوشیدند مانند حضرت مریم(س) موی خود را بپوشانند و با حجاب وارد جامعه شوند.
هنوز هم نقاشان مسیحی، تصویر حضرت مریم(س) را با پوشش و حجاب کامل میکشند. زنان و راهبهها و قدیسها یکی از کاملترین حجابها را دارند. این امر نشان میدهد که از نظر آنان، داشتن حجاب، به دینداری نزدیکتر و در پیشگاه خدا پسندیدهتر است.
توجه داشته باشیم که در زمان ظهور حضرت مسیح(ع) در فلسطین، اروپا غرق در شرک و بتپرستی بود و مردم گرفتار آداب و رسوم مشرکانه بودند و زنان آنها معمولاً موی خود را نمیپوشاندند. اما با آمدن مسیحیت به اروپا و گسترش تعالیم دین مسیح(ع) پوشیدن موی سر نیز در میان زنان گسترش یافت. در دورانهای اخیر پایبندی به تعالیم دینی در میان مسیحیان کمتر شده و آن بخش از دستورات و سنتهای حضرت موسی(ع) و حضرت عیسی(ع) هم که باقیمانده مورد غفلت قرار گرفته و به آنها عمل نمیشود. بنابراین، بیحجابی زنان غرب نه تنها جایگاهی در اندیشة مسیحیت حقیقی ندارد، بلکه بازگشتی به سنتهای مشرکانة قبل از حضرت مسیح(ع) محسوب میشود.
زنان ایرانی قبل از اسلام عموماً پیرو آیین زرتشت بودند و با پوشش کامل در محلهای عمومی رفت و آمد میکردند.
تقریباً در همه فرهنگها، همیشه پوشش زنان به صورت یک اصل پسندیده مطرح بوده و کمتر قوم و ملتی بوده است که زنان آنان پوشش مناسبی نداشته باشند. البته چگونگی و حدود آن متفاوت بوده است.
اسلام نیز حجاب را بر زنان واجب کرده است زیرا حجاب بهترین وسیلهای است که زن را از خطر بیگانه حفظ میکند و زن بیحجاب همچون میوه درختی است که شاخه آن از دیوار باغ به بیرون آویزان است که هر رهگذری ممکن است در آن طمع کند یا مانند گلی است که هرکس به چیدن آن تمایل دارد.
علل کمتوجهی به عفاف و حجاب اسلامی
اهمیت ندادن به عفاف و حجاب از سوی برخی از زنان کمتوجهی مسئولان و متولیان امور فرهنگی به اجرای آن در جامعه، آثار زیانبار فردی و اجتماعی به دنبال خواهد داشت و ممکن است به تدریج بنیادهای ارزشی و اخلاقی را سست و متزلزل کند و زمینههای انحطاط فرهنگی و معنوی را فراهم سازد، از این رو شناخت عوامل مؤثر در سیر نزولی توجه به عفاف و حجاب بسیار مهم است و میتواند ما را در تبیین و تقویت هرچه بهتر راهکارهای اجرایی عفاف و حجاب یاری دهد، آنچه در ادامه از آن سخن به میان میاید اشاره به این عوامل میباشد:
1- تبیین نشدن شایسته فرهنگ اسلام
پس از انقلاب اسلامی گرایش به دین و معنویت و انجام دستورات دینی به نحو خوبی رشد یافت و متولیان فرهنگ کشور وضعیت اجتماعی را پاک و سالم دانسته و به تصور اینکه این روند و این فضا ادامه خواهد داشت، کمتر برای تبیین و استمرار فرهنگ دینی که حجاب و عفاف نیز جزو آن است، سرمایه گذاردند و به مسائل دیگری که گمان میکردند از اولویت و اهمیت بیشتری برخوردار است پرداختند.
2- نبودن مجال برنامهریزی
کینهتوزی دشمنان اسلامی و توطئههای استکبار جهانی به سر کردگی امریکای جهانخوار و راهاندازی بحرانهای اقتصادی، سیاسی، امنیتی و تنشهای اجتماعی که همة ما مصادیق بسیاری از آن را از اول انقلاب تا حال، شاهد بودهایم و از همه مهمتر راه انداختن جنگ تحمیلی که بیشترین منابع و سرمایههای مادی و معنوی کشور را به خود اختصاص داد، باعث شد که فرصت برای برنامهریزی صحیح از مسؤلان سلب گردد.
3- سیاستهای فرهنگی
عرصههای فرهنگی به افراد خوشذوق، متعهد، متدین و متخصص نیازمند است که به صورت دقیق و عمیق بتوانند مسائل اسلامی را از منابع غنی اسلامی فهمیده و به شیوه صحیح و در کتابهای معارف اسلامی دبیرستانها و دانشگاهها و همه سطوح آموزشی جامعه ارائه دهند به صورتی که مطالب این کتابها جوانان را جذب کند و توجه به معنویت، اخلاق و ارزشهای دینی را در وجود آنان نهادینه سازد البته کارهای زیادی در این زمینه شده است ولی کافی نیست و ما هنوز در آغاز راهیم.
4- ترویج تساهل و تسامح
افرادی، که از طرفی آگاهی و شناخت درستی از اسلام ندارند و از طرف دیگر، در معرض بمباران تبلیغات سوء دشمنان قرار دارند، چه بسا حجاب را قید و بندی برای خود احساس کرده و مراعات آن را با آزادی مادی و جسمی خود سازگار نبینند و به دنبال دست یافتن به راحتی و آسان بودن زندگی، خیلی زود به افکار و عقاید دشمن که در این زمینه القاء میشود، گرایش پیدا کنند و در دامی که برای آنان نهاده شده گرفتار ایند.
5- نبودن الگوهای مناسب
متأسفانه ما نتوانستهایم الگوهای مناسب فرهنگی از نظر پوشش، رفتار و بسیاری از مناسبات اجتماعی به دختران و زنان ارائه دهیم که مورد توجه آنها قرار گیرد و آن را الگوی خود سازند در حالی که دشمن از این خلاء فرهنگی سود جسته و با ترویج الگوهای مصرفی، بیبندوباری در میان جوانان و نوجوانان را بسط داده و قبح بسیاری از مسائل غیر اخلاقی را از بین برده است.
6- بالا رفتن سن ازدواج
تردیدی نیست که میانگین سن ازدواج در سالهای اخیر بالا رفته است و جوانان به دلایل زیادی از جمله مشکلات معیشتی، نبود مسکن، نداشتن شغل و یا امور دیگری همچون سختگیری خانوادهها، و مطالبات و خواستههای غیر منطقی و مسائل دیگری از این قبیل نمی توانند در سالهای آغاز دورة بلوغ ازدواج کنند و این امر به سهم خود میتواند مشکلات و عواقب زیادی را در پی داشته باشد که در جای خود باید مورد بررسی قرار گیرد و مسئولان باید برای حل آن تدبیری بیندیشند. در رابطه با موضوع بحث ما نیز بسیاری معتقدند بالا رفتن سن ازدواج در پآیین آمدن سطح حجاب و عفاف و رواج بیبندوباری و بیعفتی در بین جوانان مؤثر است زیرا طبیعت زن خودنمایی و جلوهگری در برابر جنس مخالف است و اگر از راههای صحیح و شرعی ارضا نشوند چه بسا به سراغ راههای دیگر بروند و حجاب و عفاف آنان آسیب ببیند، بیحیایی و بیحجابی رونق گیرد.
7- دوری از خانواده
اکنون شرایط تحصیل فرزندان بهگونهای است که بسیاری از دختران ناچارند کانون گرم خانواده را ترک کنند و برای ادامه تحصیل به شهرهای دیگر بروند و سالها در محیط مدرسه و دانشگاه و خوابگاههای دانشجویی که گاه بعضاً نامناسب هم هستند زندگی کنند و از مهر و محبت والدین و مراقبتهای رفتاری و عاطفی زیاد نتوانند استفاده کنند، برخی از پدر و مادرها نیز سرکشی و مراقبت از آنها را جدی نمیگیرند و وظایف خود را به درستی انجام نمیدهند، روشن است که در این صورت آسیبپذیری فرزندان افزایش مییابد و احتمال تأثیرپذیری دختران کم تجربه و جوان از القائات سوء دشمنان و وسوسههای خناسان که مطابق میل و خواهش نفسانی آنها نیز هست، بسیار زیاد میشود.
8- دینزدایی بیگانگان
روشن است که همه کشورهای اسلامی به ویژه کشور عزیزمان ایران و نظام مقدس جمهوری اسلامی در حال حاضر مورد شدیدترین تهاجمات فرهنگی قرار دارد و استکبار جهانی با امکانات بسیار گسترده و بکارگیری دهها و صدها فرستنده رادیویی و تلویزیونی و کانالهای بیشمار ماهوارهای و شبکههای گسترده خبری و رسانهای و صرف میلیاردها دلار، به شدت میکوشد ارزشهای معنوی و اخلاقی و اعتقادات دینی را زیر سؤال ببرد و جوانان مسلمان را از پایبندی به آموزههای دینی دور سازد و آنان را به سمت اباحیگری و بیحیایی سوق دهد، و آزادی بیبندوباری را ترویج کند، آنها با شعارهای پوج فمنیستی احساسات و عواطف زنان را تحریک میکنند و با کمک زنان و دخترانی که سخت در ورطة جهل و غفلت غوطهوراند و یا در دام باندهای فساد و تبهکاری گرفتار شدهاند تلاش می کنند به کلی جوانان را از معارف الهی دور سازند و ارزشهای اخلاقی و دینی را وارونه جلوه دهند و به جای آنها ضد ارزشها را ارزش وانمود کنند و جامعه را به آن سمت و سو ترغیب نمایند.
پینوشت:
1- نور، ایات 30 و 31.